دانش آموز هشت ساله آقای سنیل ماسیلا می گوید اجدادش را در خواب دیده که به او گفته اند با خانمی ازدواج نماید تا روحشان برای همیشه در آرامش ابدی باشد. پدربزرگ به سنیل گفت تو باید سریعا قبل از اینکه من فوت نمایم و بلایی بر سر خانواده ما بیاید ازدواج نمایی !سنیل با توجه به علاقه ای که به خانم هلن داشت او را پیشنهاد داد.